غزل 89 و 90

ساخت وبلاگ
غزل 89

در باد شعله می کشم و دود می شوم 
برگرد در نبود تو نابود می شوم

من از تبار آبی رودم که سال هاست 
با تو زلال و بی تو گل آلود می شوم

تا تو عصای دست منی نیل در من است 
نیلم، حریف آتش نمرود می شوم

در آسمان نیلی ات از نیل تا فرات 
زیبا تر از ستاره ی داوود می شوم

شیرین ترین ترانه ی تاریخ، از الست
تا انقلاب مهدی موعود می شوم

برگرد! در نبود تو پوچ است زندگی 
برگرد! در نبود تو نابود می شوم

غزل 90
از راه می رسد که چنین و چنان کند 
روی تن برهنه ی گل آشیان کند

گل های نیمه جان چمن را یکی یکی 
سر می بُردکه خون به دل باغبان کند

منشور مهر، می شکند هر سفید را 
چشمان ماه را پر رنگین کمان کند

باغ برهنه، پیرهنی پاره پاره را 
در رنگ های مختلفش امتحان کند

یک کیک زرد، از فِرِ آبان در آمده 
تا دشت، ذره ذره از آن نوش جان کند

بیچاره پسته قبل رسیدن، تمام کرد 
فرصت نکرد حرف دلش را بیان کند

جیغ بلند، مژده ی یلدای دیگری است 
پاییز صبح اول دی زایمان کند

ص.اخضری
هفتم آبان 96

taghala...
ما را در سایت taghala دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0taghala5 بازدید : 9 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 0:12