taghala

متن مرتبط با «غزلان» در سایت taghala نوشته شده است

غزل

  • غزل  شب، لحظه ی برآمدن ماه می رسد آهم به عرش از دل یک چاه می رسد گفتی که عاشقی و از این لحظه با منی تا لحظه ای که جان به گلوگاه می رسد هر جا که می روی گل من از تو زودتر  عطر گلاب و نسترن از راه می رسد ای وای! وای! ظاهراً اسب امید تو با ترک من به مقصد دلخواه می رسد کارت گرفته، دلبری از شاه می کنی اخبار تو به میکده گهگاه می رسد ما را به به زرق و برق رقیبان فروختی یک روز به حساب تو الله می رسد ص. اخضری  پنچ شنبه 17 تیر 95,غزل شاکری,غزل,غزل البنات,غزل سادات,غزل عراقي,غزل عنایت,غزل چت,غزل شاکری قلک,غزلان,غزل هزارگی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها